- يكشنبه ۶ فروردين ۹۶
- ۲۲:۳۷
از شرایط قسم این است که با قصد و اختیار باشد و اگر انسان از روی عصبانیت بی اختیار قسم بخورد کفاره ندارد. البته دقت شود که عصبانیت باید به این نحو باشد که باعث شود انسان بی اختیار قسم بخورد و به صرف این که انسان عصبانی شد و قسم خورد، کفاره از او برداشته نمی شود.
همه باید از عصبانیت بر حذر باشیم و از این معصیت دوری کنیم و اگر عصبانی شدیم از قسم خوردن خودداری کنیم و نام خداوند را بزرگتر از آن بدانیم که راحت به آن قسم بخوریم. اگر پیشامدی اتفاق افتاد و خدای ناکرده عصبانی شدیم و در شدت عصبانیت ناخودآگاه قسم خوردیم و بعد از آن پشیمان شدیم خداوند ما را به آن قسم مواخذه نمی کند و کفاره ای هم ندارد. خداوند می فرماید: لاٰ یُؤٰاخِذُکُمُ اَللّٰهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمٰانِکُمْ وَ لٰکِنْ یُؤٰاخِذُکُمْ بِمٰا عَقَّدْتُمُ اَلْأَیْمٰانَ فَکَفّٰارَتُهُ إِطْعٰامُ عَشَرَةِ مَسٰاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مٰا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیٰامُ ثَلاٰثَةِ أَیّٰامٍ ذٰلِکَ کَفّٰارَةُ أَیْمٰانِکُمْ إِذٰا حَلَفْتُمْ وَ اِحْفَظُوا أَیْمٰانَکُمْ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اَللّٰهُ لَکُمْ آیٰاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿المائدة، 89﴾
خدا شما را به خاطر سوگندهای لغو و بی هدفتان مواخذه نمی کند، ولی به سبب [شکستنِ] سوگندهایی که به طور جدّی و با قصد و اراده خورده اید، مؤاخذه می کند؛ پس کفّاره [شکستن] این گونه سوگندها، طعام دادن به ده نفر مسکین از غذاهای متوسطی است که به خانواده خود می خورانید، یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر، یا آزاد کردن یک برده. و کسی که هیچ یک [از این کفّاراتِ سه گانه] را نیابد کفّاره اش سه روزْ روزه است. این است کفّاره سوگندهایتان زمانی که سوگند خوردید [و آن را شکستید]. لازم است سوگندهای خود را حفظ کنید. این گونه خدا آیاتش را برای شما بیان می کند تا سپاس گزارید.
قسم خوردن در رساله مراجع تقلید
مسأله ۲۶۷۰ اگر قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند، مثلًا قسم بخورد که روزه بگیرد، یا دود استعمال نکند (۱) چنانچه عمداً مخالفت کند، باید کفّاره بدهد (۲) یعنی یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند (۳) و اگر اینها را نتواند باید سه روز، روزه بگیرد (۴)
(۱) (بهجت): انسان میتواند با قسم خوردن، انجام کاری را که مطلوب شارع است و یا ترک کاری را که نهی شده است، بر خود واجب کند. اگر قسم بخورد کاری را انجام دهد یا ترک کند، مثلًا قسم بخورد که روزه بگیرد، یا سیگار نکشد..
(۲) (سیستانی)، (زنجانی): گناه کرده است، و باید کفّاره بدهد..
(۳) (گلپایگانی)، (صافی): یک بنده آزاد کند، یا ده مسکین را اطعام کند یا ده فقیر را بپوشاند..
(۴) (خوئی)، (گلپایگانی)، (صافی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (زنجانی): و باید روزه پی در پی باشد.
(مکارم): مسأله هر گاه عمداً با قسم خود مخالفت کند باید کفّاره دهد؛ ده فقیر را سیر کند، یا بر آنها لباس بپوشاند، یا یک بنده را آزاد نماید و اگر توانایی بر اینها نداشته باشد باید سه روز روزه بگیرد.
(فاضل): مسأله قسم دو نوع است: الف: قسم برای انجام یا ترک کاری در آینده. ب: قسم برای اثبات یا نفی چیزی. الف: اگر قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند مثلًا قسم بخورد که روزه بگیرد، یا دود استعمال نکند، چنانچه عمداً مخالفت کند، باید کفّاره بدهد، یعنی یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند، و اگر اینها را نتواند باید سه روز پی در پی، روزه بگیرد. ب: کسی که برای اثبات یا نفی چیزی قسم میخورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ میباشد ولی کفاره قسم را ندارد. ولی اگر برای اینکه خودش یا مسلمان دیگری را از شر ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهی واجب میشود امّا اگر بتواند توریه کند یعنی: موقع قسم خوردن طوری نیّت کند که دروغ نشود بنا بر احتیاط واجب باید توریه نماید؛ مثلًا اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را ندیده ای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، ولی بگوید او را ندیدهام به این قصد که از پنج دقیقه پیش ندیده ام.
شرایط قسم خوردن
مسأله ۲۶۷۱ قسم چند شرط دارد (۱): اوّل: کسی که قسم میخورد باید بالغ و عاقل باشد (و اگر میخواهد راجع به مال خودش قسم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد (۲) و حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع نکرده باشد) و از روی قصد و اختیار قسم بخورد (۳)، پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست (۴) و کسی که مجبورش کرده اند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد (۵) قسم بخورد (۶) دوم: کاری را که قسم میخورد انجام دهد (۷) باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم میخورد ترک کند، باید واجب وو مستحب ّ نباشد (۸) و اگر قسم بخورد که کار مباحی را بجا آورد (۹)، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قسم بخورد کارر مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد (۱۰). سوم: به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند «خدا» و «اللّه » (۱۱) و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند ولی به قدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدّس حق ّ در نظر میآید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است (۱۲). بلکه اگر به لفظی قسم بخورد که بدون قرینه، خدا به نظر نمی آید ولی او قصد خدا را کند بنا بر احتیاط باید به آن قسم عمل نماید. چهارم: قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست (۱۳) ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است (۱۴). پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود یا برایش مشقّت داشته باشد، قسم او از وقتی که عاجز شده به هم میخورد (۱۵).
(۱) (مکارم): هرگاه کسی با شرایط ذیل قسم یاد کند باید به قسم خود عمل نماید وگرنه کفّاره دارد:..
(۲) (مکارم): باید سفیه نباشد..
(۳) (اراکی)، (گلپایگانی)، (صافی)، (بهجت)، (سیستانی): کسی که قسم میخورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد..
(خوئی)، (تبریزی): کسی که قسم میخورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد قسم بخورد..
(۴) (مکارم): قسم خوردن بچه و دیوانه..
(۵) (گلپایگانی)، (صافی): بی اختیار..
(سیستانی): بی قصد یا بی اختیار..
(۶) (زنجانی): اوّل: کسی که قسم میخورد باید ممیّز و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن غیر ممیّز و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند درست نیست ولی اگر کسی که مجبورش کرده اند بعداً قسمی را که خورده اجازه دهد، صحیح خواهد شد، و نیز اگر در حال عصبانی بودن بی قصد یا بی اختیار قسم بخورد صحیح نیست، و قسم بچه ممیّز بدون اذن یا اجازه ولی ّ صحیح نیست.
(۷) (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): کاری را که برای ( (خوئی): انجام) آن قسم میخورد..
(۸) (بهجت): و قسم بر ترک امری که راجح است، هر چند دنیوی باشد، منعقد نمی شود و متعلق قسم با رجحان بطور قطع کفایت میکند ولی انعقاد قسم در امر متساوی الطرفین، یعنی مباح، مبنی بر احتیاط است. [پایان شرط دوم ]
(۹) (سیستانی): یا ترک کند، چنانچه آن فعل یا ترک از نظر عقلا رجحان داشته باشد یا برای شخص او مصلحتی دنیوی داشته باشد، قسمش صحیح است. [پایان شرط دوم ]
(۱۰) (خوئی)، (تبریزی): باید انجام آن بهتر از ترکش نباشد..
(زنجانی): دوم: کاری را که قسم میخورد انجام دهد باید واجب یا مستحب ّ باشد و کاری را که قسم میخورد ترک کند باید واجب و مستحب ّ نباشد، بنا بر این اگر کاری انجام و ترک آن از هر جهتی یکسان باشد اگر ترک آن را قسم بخورد باید به قسم خود عمل نماید و اگر انجام آن را قسم بخورد لازم نیست انجام دهد..
(۱۱) (مکارم): یا نامی که به غیر او نیز گفته میشود، ولی از قرائن معلوم است که مقصودش خداست، بلکه اگر به نامهایی قسم یاد کند که بدون قرینه، خدا به نظر نمی آید ولی او قصد خدا را کند، بنا بر احتیاط واجب باید به آن قسم عمل کند. [پایان شرط سوم ] (سیستانی): یا خدا را به صفات و افعالی یاد کند که مخصوص اوست مثلًا بگوید: قسم به آن کسی که آسمانها و زمین را آفرید، و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند ولی به قدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق ّ در نظر میآید مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد، صحیح است بلکه اگر به اسمی قسم بخورد که فقط در مقام قسم خوردن ذات حق ّ از آن به نظر میآید مثل سمیع و بصیر باز هم قسمش صحیح است. [پایان شرط سوم ]
(۱۲) (گلپایگانی)، (بهجت): [پایان شرط سوم ] (خوئی)، (تبریزی): بلکه احتیاط وجوبی در غیر این صورت نیز عمل به قسم است [پایان شرط سوم ] (صافی): بلکه بنا بر احتیاط واجب در غیر این صورت هم به قسم عمل نماید [پایان شرط سوم ] (زنجانی): و نیز اگر به قرینه ای به خدای متعال قسم بخورد صحیح است و بنا بر احتیاط بی قرینه هم صحیح است. [پایان شرط سوم ]
(۱۳) (مکارم): اگر در قلبش بگذراند کافی نیست و در کتابت و نوشتن، احتیاط، عمل به آن است..
(۱۴) (سیستانی): چهارم: قسم را به زبان بیاورد، ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است ؛ و کسی که قادر بر تکلم نیست، اگر بنویسد و آن را در قلبش قصد کند کافی است، بلکه قادر بر تکلم نیز اگر بنویسد بنا بر احتیاط واجب باید به آن عمل کند..
(زنجانی): چهارم: قسم خوردن را به وسیله ای همچون گفتار یا نوشتار یا اشاره کردن انشاء کند، و ظاهراً لازم نیست قسم را به زبان آورد ولی نام خداوند را باید به زبان آورد و نوشتن آن یا اشاره به آن کفایت نمی کند، و آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد و به خداوند عالم اشاره کند صحیح است..
(۱۵) (اراکی): و همچنین است حکم در مورد نذر و عهد.
(خوئی)، (تبریزی)، (زنجانی): پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد، ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز میشود قسم او بهم میخورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر یا قسم یا عهد بقدری مشقّت پیدا کند که نشود آن را تحمّل کرد.
(زنجانی): و اگر عمل کردن به نذر با ضرر یا حَرَج (یعنی مشقّت زیادی که معمولًا آن را تحمّل نمی کنند) همراه باشد، مانع از صحّت قسم نیست، آری گاه تحمّل ضرر یا حَرَج از نظر شرع ناپسند است که در این صورت قسم به علّت دارا نبودن شرط دوم صحیح نیست.
(گلپایگانی)، (صافی): پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد، ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز میشود، قسم او به هم میخورد و نیز اگر عمل کردن به قسم به قدری مشقّت پیدا کند که نشود آن را تحمّل کرد و یا اینکه متعلق قسم در موقع عمل مرجوح یا حرام شود قسم به هم میخورد و همین طور است حکم در عهد و نذر.
(مکارم): پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد، ممکن باشد ولی بعداً عاجز شود یا مشقّت شدید داشته باشد از همان وقت که چنین شده قسم او بهم میخورد.
(سیستانی): پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد، و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن نباشد و بعداً ممکن شود، کافی است ؛ و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز میشود قسم او بهم میخورد، و همچنین است اگر بقدری مشقّت پیدا کند که نشود آن را تحمّل کرد، و این عجز اگر به اختیار او باشد یا بدون اختیار، ولی او در تأخیر از زمان قدرت عذری نداشته باشد، گناه کرده و کفّاره واجب است.
(فاضل): مسأله الف: قسم کسی شرعاً اعتبار دارد که: ۱ بالغ باشد. ۲ عاقل باشد. ۳ با اختیار و قصد باشد. ۴ اگر نسبت به امور مالی قسم میخورد، سفیه و مفلس نباشد. بنا بر این قسم کودک یا دیوانه یا کسی که مجبور است قسم بخورد، یا از فرط عصبانیت نمی فهمد چه میگوید، اعتباری ندارد و همین طور قسم کسی که سفیه یا ورشکسته است و حاکم شرع او را از تصرّفات مالی منع کرده، اعتباری ندارد. ب: اگر قسم میخورد کاری را انجام دهد یا ترک کند؛ ۱ باید شرعاً بد نباشد. ۲ باید شرعاً خوب باشد. ۳ اگر قسم بخورد کار مباحی که شرعاً نه خوب است نه بد انجام دهد یا ترک کند، باید طبق قسم خود عمل کند و اگر قسم بخورد که کاری را که فعلًا خوب است انجام دهد ولی هنگام انجام آن کار، شرعاً از جهاتی بد شود قسم او به هم میخورد و لازم نیست آن را انجام دهد. ج: ۱ قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. ۲ قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا اللّه. ۳ اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولًا از آن صفت، خدای سبحان اراده میشود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند، قسم صحیح است. ۴ شخص لال، اگر با اشاره قسم بخورد، قسم او صحیح است، ولی کسی که میتواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. ۵ قسم به مقدّسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمّه اطهار علیهم السلام احکام قسم را ندارد. د: قسم در صورتی صحیح است که انسان توانایی انجام آن را داشته باشد و اگر هنگام قسم خوردن بتواند آن کار را انجام دهد و هنگام عمل از انجام آن ناتوان شود یا برای او مشقّت داشته باشد، عمل به آن لازم نیست و قسم به هم میخورد. کاری را که عهد میکند که انجام دهد، نیز همین حکم را دارد، یعنی اگر هنگام عمل غیر مقدور شود، لازم نیست آن را انجام دهد.
توضیح المسایل مراجع مطابق با فتاوای سیزده نفر از مراجع معظم تقلید - جلد ۲، صفحه ۶۲۰
مطالب مرتبط: