سایت رسمی عباد الرحمن

عباد الرحمن,احکام,طب,طب اسلامی,عکس نوشته,کتاب,دانلود کتاب,تفسیر,بصیرت افزایی,حوزه,دانلود کتابpdf,آیت الله تبریزیان

علومی که مجتهد باید بداند

  • ۱۱:۳۰

به نظر ما هر مجتهدی برای استنباط احکام شرعی فرعی از ادله کتاب و سنت و ... نیازمند علوم مختلفی است.

  1. اجمالا نسبت به علوم ادبیات (لغت، صرف و نحو و معانی  وبیان و بدیع) آشنایی داشته باشد. البته لازم نیست همه جزئیات این علوم در ذهن او باشد بلکه همینقدر که بتواند از منابع و متون نوشته شده است در این رشته ها استفاده کند کافی است.
  1. شناخت اجمالی نسبت به تفسیر آیات الاحکام چون حدود 500 آیه از آیات قرآن در مورد احکام شرعیه است. البته لازم نیست مفسر درجه یک باشد و همینقدر که تقیید مطلقات یا تخصیص عمومات را چگونه به دست آورد.
  1. عمده ترین دانشی که استنباط حکم شرعی فرعی بر آن متوقف است علم اصول فقه است یعنی قواعدی که به عنوان علم مستقل تدوین شده است و مورد بررسی قرار می گیرد (از نظر اصولی ها) یا قواعدی که به عنوان مقدمه استنباط در یک مسئله بررسی میشود ( از نظر اخباریها)

اشکال: اخباری ها معتقدند که چون در زمان ائمه علیهم السلام علم مستقلی به نام علم اصول وجود نداشته و اولین کسانی که قواعد اصولی را جمع کردند علمای اهل سنت هستند لذا اقدام به تدوین علم اصول بدعت به حساب می آید و جائز نیست.

جواب:

اولا قواعد اصولیه به صورت پراکنده در فرمایشات معصومین وجود دارد و اختراعی اهل سنت نیست همانگونه که مرحوم صدر در کتاب تاسیس الشیعه العلوم وارد شده است.

ثانیا علم فقه و ادبیات نیز بدین گونه که الان متعارف است در زمان ائمه علیهم السلام نبوده و حال آنکه تدوین آنها را بدعت به حساب نمی آوریم.

ثالثا: در زمان ائمه علیهم السلام به جهت حضور امام احساس نیاز به این علوم پیدا نمی شد چون هر کجا مشکلی پیدا میشد دسترسی به خود امام وجود داشت.

 

احتیاج به علم اصول برای استنباط مسائل مختلف است و ریشه این اختلاف:

  1. خود مسئله است: زیرا بعضی از مسائل به راحتی می توان حکمشان را استنباط کرد و منابعشان دم دست است ولی استنباط حکم برخی دیگر از مسائل، به سختی انجام می گیرد.
  2. زمان استنباط: در زمان ائمه استنباط راحت تر بود زیرا دسترسی به تقییدات و تخصیصات نیازمند فحص زیاد نبود
  3. شخص مجتهد: بعضی از مجتهدین به راحتی قطع پیدا می کنند به خلاف بعض دیگر

åã ÝíÓäãÇ ˜áæÈ ÇÝÓÑÇä
آقای سین
آدم چطور میتونه به مجتهدینی که به راحتی قطع پیدا میکنند بر خلاف یک دیگر اعتماد کنه؟!
قطع مجتهد بعد از کسب علوم مختلف که اشتباه او را به حداقل ممکن میرسونه صورت میگیره. قطعی که بعد از یادگیری و درک عمیق دین صورت میگیره و تا قبل از رسیدن به اجتهاد که مدتها طول میکشه هیچ اعتباری نداره. تفسیر خوانده، روایت و شرح آن راخوانده، راویان حدیث را میشناسد، اصول فقه خوانده، به ادبیات عرب مسلط تر از اعراب هست، اجتهاد تعدادی مجتهدان دیگر را دیده و در درسشان شاگردی کرده. کتب فقهای برجسته گذشته را خوانده، همه مطالبی که یاد گرفته را بارها تدریس کرده. مجتهد بعد از مقدمات بسیار و تلاش فراوان به قطع میرسد نه به راحتی. و این اختلافات در زمان خود ائمه هم بوده و حتی گاهی خود ائمه هم جواب را نمیگفتند بلکه قائده می دادند که در موارد اختلاف حرف کدامیک را قبول کنند.
واجب بودن رجوع به اعلم هم به خاطر همین هست که احتمال اشتباه در اعلم کمتر هست. و ما در قیامت با عمل به حرف اعلم عقلا و شرعا شایسته جزا هستیم و در امان از عذاب. اگر از مجتهد اعلم تقلید نکنیم و خودمان با برداشت های خودمان عمل کنیم آیا احتمال اشتباه کمتر هست؟ هیچ توجیه عقلانی و شرعی دارد؟ اگر خود شخص هم مجتهد شود که چه بهتر ولی خب همه که نمی توانند مجتهد شوند. آنچه که به کلش نمی رسیم کلش را رها نباید کرد.
آقای سین
« 3.مجتهد: بعضی از مجتهدین به راحتی قطع پیدا می کنند به خلاف بعض دیگر»

این جمله آخر خودتونه! نوشتین به راحتی به خلاف هم قطع پیدا میکنن!!

بعد چند خط استدلال کردین که نه! به راحتی نیست!!!!
بعد از همین نتیجه گرفتین؟!!!!!!

الانم حتما با چندتا اصطلاح تخصصی میاین جواب این کامنت رو جوری مینویسین که بله ما عوامیم و متوجه نمیشیم و شما درسشو خوندین و این حرفها!
الان متوجه شدم با توجه به متن دارید سوال می کنید. چشم، تخصصی هم جواب نمیدم. همین که می گوییم بعضی از مجتهدین یعنی تمام مراحلی که گفتم را طی کردند و علومی که گفتم را گذراندند و الا اصلا مجتهد نیستند. 
در اجتهاد قطع و یقین چیزی هست که می توان بر اساس آن عمل کرد و خدا هیچ وقت کسی را که بر اساس قطع خود عمل می کند مواخذه نمی کند و این مطلب را همه قبول دارند ( قطع مجتهد در اجتهادش و قطع مقلد در مصداق فتوا). مثلا اگر مقلد یقین دارد در این لیوان آب است می تواند آن را بخورد و اگر کسی به او بگوید این شراب است قبول نمی کند و می گوید من یقین دارم آب است و تو اشتباه می کنی و نمی شود او را که قطع دارد منع کرد.
لکن بعضی زودتر به قطع می رسند و بعضی خیلی دیر به قطع می رسند و بعضی دیگر خیلی خیلی  زود به قطع می رسند و به کوچکترین مناسبتی یقین پیدا می کنند (قطع قطاع). گروه آخر که قطعشان عادی و متعارف نیست (قطاع) قطعشان حجت نیست و نباید به آن اهمیت دهند چون قطعی که حجت است قطع متعارف و معمول مردم است. دو گروه دیگر هر دو قطعشان حجت است و مهم نیست خیلی دیر به قطع می رسند یا نه، مهم این است که بعد از مدتی یک یقین در آنها پیدا می شود که متعارف و عقلانی است و می توانند روی آن قسم حضرت عباس بخورند.
پس معلوم شد که وقتی می گویند بعضی از مجتهدین به راحتی قطع پیدا می کنند منظور چیست و ممکن است در یک مسئله بعضی فقها اصلا به قطع نرسند و احتیاط واجب می کنند تا مقلد یا احتیاط کند یا به مجتهدی دیگر که قطع پیدا کرده رجوع کند. گاهی هم هر دو مجتهد به یک فتوا قطع پیدا می کنند ولی یکی با توجه با مطالعات گذشته اش و بررسی ادله به راحتی به قطع می رسد و یکی خیلی باید ادله را بالا و پایین کند و تلاش کند تا به همان فتوا برسد.

قطع به دو فتوای مخالف غالبا به راحتی نیست و به خلاف مطالب اتفاقی، مطالب اختلافی را فقها بسیار زیاد و از وجوه مختلف بحث و بررسی می کنند و در آن دقت می کنند تا به نتیجه برسند و با اینکه اینهمه بحث های طولانی و چند جلدی کردند باز هم بسیار دیده میشه که فتوا نمی دهند و احتیاط یا توقف می کنند و قطع نمی رسند.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan

کپی برداری برای سایت های غیر تجاری و تبلیغی آزاد می باشد

نظرات خصوصی جواب داده نمی شود