- سه شنبه ۲ بهمن ۹۷
- ۱۱:۳۰
به نظر ما هر مجتهدی برای استنباط احکام شرعی فرعی از ادله کتاب و سنت و ... نیازمند علوم مختلفی است.
- اجمالا نسبت به علوم ادبیات (لغت، صرف و نحو و معانی وبیان و بدیع) آشنایی داشته باشد. البته لازم نیست همه جزئیات این علوم در ذهن او باشد بلکه همینقدر که بتواند از منابع و متون نوشته شده است در این رشته ها استفاده کند کافی است.
- شناخت اجمالی نسبت به تفسیر آیات الاحکام چون حدود 500 آیه از آیات قرآن در مورد احکام شرعیه است. البته لازم نیست مفسر درجه یک باشد و همینقدر که تقیید مطلقات یا تخصیص عمومات را چگونه به دست آورد.
- عمده ترین دانشی که استنباط حکم شرعی فرعی بر آن متوقف است علم اصول فقه است یعنی قواعدی که به عنوان علم مستقل تدوین شده است و مورد بررسی قرار می گیرد (از نظر اصولی ها) یا قواعدی که به عنوان مقدمه استنباط در یک مسئله بررسی میشود ( از نظر اخباریها)
اشکال: اخباری ها معتقدند که چون در زمان ائمه علیهم السلام علم مستقلی به نام علم اصول وجود نداشته و اولین کسانی که قواعد اصولی را جمع کردند علمای اهل سنت هستند لذا اقدام به تدوین علم اصول بدعت به حساب می آید و جائز نیست.
جواب:
اولا قواعد اصولیه به صورت پراکنده در فرمایشات معصومین وجود دارد و اختراعی اهل سنت نیست همانگونه که مرحوم صدر در کتاب تاسیس الشیعه العلوم وارد شده است.
ثانیا علم فقه و ادبیات نیز بدین گونه که الان متعارف است در زمان ائمه علیهم السلام نبوده و حال آنکه تدوین آنها را بدعت به حساب نمی آوریم.
ثالثا: در زمان ائمه علیهم السلام به جهت حضور امام احساس نیاز به این علوم پیدا نمی شد چون هر کجا مشکلی پیدا میشد دسترسی به خود امام وجود داشت.
احتیاج به علم اصول برای استنباط مسائل مختلف است و ریشه این اختلاف:
- خود مسئله است: زیرا بعضی از مسائل به راحتی می توان حکمشان را استنباط کرد و منابعشان دم دست است ولی استنباط حکم برخی دیگر از مسائل، به سختی انجام می گیرد.
- زمان استنباط: در زمان ائمه استنباط راحت تر بود زیرا دسترسی به تقییدات و تخصیصات نیازمند فحص زیاد نبود
- شخص مجتهد: بعضی از مجتهدین به راحتی قطع پیدا می کنند به خلاف بعض دیگر
- تلخیص کفایه الاصول
- ۱۶۷۹