- سه شنبه ۱ اسفند ۹۶
- ۲۳:۰۰
تنبیه یازدهم: الشک فی التقدم و التأخر
شک:
- در اصل حدوث حکم یا موضوع ذی حکم است
استصحاب به عدم در صورتی که دارای اثر باشد جاری می شود.
- در کیفیت حدوث(تقدیم یا تاخیر حدوث) بعد از یقین بعد اصل تحقیق و حدوث
یا تقدم و تاخر را نسبت به اجزاء می سنجیم
- یا تحقق و عدم تحقق این اثر در اول وقت در دارای اثر شرعی است که استصحاب عدم حدوث در اول وقت جاری می شود.
- تحقق یا عدم تحقق این اثر در اول وقت دارای اثر شرعی نیست بلکه آنچه دارای اثر شرعی است عنوان تاخر است که در این صورت اصل مثبت است و جاری نمی شود مگر در صورتی که واسطه خفیه باشد یا واسطه جلیه باشد به نحوی که اثر واسطه همانگونه در واقع اثر ذی الواسطه است تنزیلا هم اثر ذی الواسطه باشد.
- حدوث به عنوان امر مرکبی باشد که از دو جزء تشکیل شده باشد که این جز هم یک جزء وجودی ( وجود در زمان لاحق) و یک جزء عدمی (عدم وجود در زمان سابق) هستند... نسبت به جزء عدمی استصحاب عدم جاری می شود.
مثال: غصب: تصرف در ملک غیر+ بدون اذن
یا تقدم و تاخر را نسبت به حادث دیگری می سنجیم:
- هر دو معلوم التاریخند: چون شکی وجود ندارد جایی برای بحث از استصحاب نیست و مطرح نمی شود.
- هر دو حادث مجهول التاریخند:
- اثر شرعی بر وجود محمولی یکی از دو حادث در یکی از حالاتش مترتب است مثال: می دانیم پدر و پسری هر دو از دنیا رفتند و ولد مسلمان و والد کافر است. مقدم بودن فوت والد کافر دارای حکم است و استصحاب می شود به خلاف مقدم بودن فوت ولد مسلمان که اثری ندارد
- اثر شرعی بر وجود نعتی یکی از دو حادث در یکی از حالاتش مترتب شود: مثل استصحاب عدم برای فوت مقدم والد جاری نمی شود زیرا وجود با این وصف هرگز مورد یقین نبوده تا به دنبال شک در آن استصحاب جاری کنیم(یکی از ارکان استصحاب(یقین سابق) مختل است.)
- اثر شرعی بر عدم نعتی یکی از دو حادث در یکی از حالاتش مترتب شود. که استصحاب نمی شود. زیرا یکی از ارکان استصحاب(یقین سابق) مختل است.
- اثر شرعی بر عدم محمولی یکی از دو حادث در یکی از حالاتش مترتب شود: استصحاب جاری نمی شود زیرا اتصال زمان شک به زمان یقین احراز نشده.
روز چهارشنبه |
روز پنجشنبه |
یقین به عدم فوت والد |
علم اجمالی به فوت احدهما |
یقین به عدم فوت ولد |
علم اجمالی به فوت احدهما |
روز جمعه یقین به فوت هر دو
کان:
تامه: بر اصل وجود چیزی دلالت کند. مثل کان القتال ای وقع القتال (وجود محمولی)
ناقصه: بر ثبوت چیزی برای چیزی دلالت می کند مثل کان زید ضاربا (وجود نعتی)
لیس:
هرچند لیس از افعال ناقصه ای است که همیشه به صورت ناقصه استعمال می شود اما در این بحث لیس را نیز به طبع کان به دو صورت لحاظ می کنیم:
تامه: در صورتی که بر سلب اصل وجود چیزی دلالت کند که با مرفوع تنها معنایش کامل می شود و نیازی به خبر منصوب ندارد. مثل لیس زید (سلب محمولی)
ناقصه: در صورتی که بر سلب چیزی از چیزی دلالت کند مثل لیس زید کاتبا (سلب نعتی)
در صورتی که یکی از دو حادث معلوم التاریخ و وحادث دیگر مجهول التاریخ باشد
- اثر شرعی مهم بر وجود محمولی یکی از دو حادث (مفاد کان تامه) مترتب شود.
روز شنبه یقین به دو چیز داشتیم یک: این آب به مقدار کر نبود. دو: ملاقاتی بین این آّب و لباس نجس حادث نشده بود. شنبه: آب به مقدار کریت رسد. یکشنبه: شک می کنیم که آیا ملاقات لباس قبل از کریت بوده یا پس از کریت؟
خواه اثر برای معلوم التاریخ باشد و خواه برای مجهول التاریخ باشد استصحاب عدم خصوصیت جاری می شود:
- یا این اثر در یکی از خصوصیات یکطرف وجود دارد: استصحاب عدم خصوصیت جاری می شود.
- یا این اثر در دو خصوصیت از یک طرف وجود دارد: هرچند ارکان استصحاب موجود است وجاری می شود ولی مانع خارجی در تعارض ارکان است لذا تساقط می کند.
- یا این اثر در هر کدام از دوطرف در خصوصیتی وجود دارد: هرچند ارکان استصحاب موجود است وجاری می شود ولی مانع خارجی در تعارض ارکان است لذا تساقط می کند.
- اثر شرعی مهم بر وجود نعتی (مفاد کان ناقصه) یکی از دو حادث در حالت خاص مترتب شود:
- اثر شرعی مهم بر عدم نعتی (مفاد لیس ناقصه) یکی از دو حادث در حالت خاصی مترتب شود:
در این دو صورت نه در طرف معلوم التاریخ و نه در طرف مجهول التاریخ استصحاب عدم جاری نمی شود زیرا رکن استصحاب (یقین سابق) مختل است زیرا در هیچ زمانی یقین به عدم وجود مقدم یکی از دو حادث بر دیگری نداشتیم تا الان به جهت شک استصحاب کنیم.
- اثر مهم شرعی بر عدم محمولی (عدم خاص و مفاد لیس تامه) یکی از دو حادث در حالت خاصی مترتب باشد:
- اگر بر اثر معلوم التاریخ مترتب است جای استصحاب نیست چون در هیچ برهه ای مشکوک نبوده بلکه معلوم است که تا فلان تارخ نبوده و فلان تاریخ حادث شده
- اگر اثر بر مجهول التاریخ به وجود خاصش مترتب باشد جای استصحاب است
شیخ انصاری ره در تمام موارد معلوم التاریخ را کنار زده و فرموده است که جای استصحاب نیست و تنها جریان استصحاب در مجهول التاریخ را مورد بررسی قرار داده است.
در حادثین مجهول التاریخ یا مختلفین بحث بر روی دو موضوع مختلف بود
در تعاقب حالتین بحث به روی یک موضوع متمرکز است یعنی بحث در مورد موضوعی است که دارای دو حالت متعاقب است. تقارن بین دو حالت متصور نیست زیرا دو حالت ضد هم هستند و اجتماع ضدین محال است.
در صورتی که دو حالت ضد هم مثل طهارت و نجاست یقینا حاصل شده ولی تقدم یا تاخر آنها مشکوک است مثلا مکلف یقین دارد که طهارتی کسب کرده است... اگر مانعی وجود نداشته باشد هنوز هم باقی است
همچنین یقین به حدث هم دارد... اگر رافعی حاصل نشود هنوز هم باقی است.
اما در صورتی که این دو حالت متضاده متعاقبا حادث شده اند و علم به مقدم یا موخر از آن دو ندارد ساعت 11 شک دارد 1. ساعت 9 حدث حاصل شد و ساعت 10 طهارت 2. ساعت 9 طهارت حاصل شده و ساعت 10 نجاست
نه استصحاب حدث یقینی حاری می شود و نه استصحاب طهارت یقینی جاری میشود زیرا آلان که شک دارد زمان شکش به زمان یقین متصل نیست در حال احراز اتصال زمان شک به یقین از ارکان استصحاب است
شیخ انصاری ره: هر دو استصحاب جاری می شوند و تعارض و تساقط می کنند.
مطالعه بیشتر:
- تلخیص کفایه الاصول
- ۲۰۷۲