- پنجشنبه ۴ آبان ۹۶
- ۱۷:۰۸
نهی نبی از بیع غرری
روایت شده است که "نهی النبی صلی الله علیه و اله عن بیع الغرر" یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله از معامله غرری نهی کردند و بیعی که قدرت بر تسلیم در آن وجود ندارد غرری است و اجماعا نهی در اینجا موجب فساد می شود. پس قدرت بر تسلیم در صحت بیع شرط است و نبود آن موجب فساد معامله می شود. مرسل بودن روایت هم با شهرتی که بین امامیه و عامه دارد جبران می شود. (غرر به معنای جهالت است).
نبوی مشهور لا تبع ما لیس عندک
لا تبع ما لیس عندک یعنی آنچه نزد تو نیست را بیع نکن. کونه عنده (نزد او بودن) در روایت به معنای حضور مبیع نزد بایع نمی تواند باشد چون بیع مبیع غائب و معامله سلف اجماعا جائز است بنابرین این قسمت از روایت کنایه است البته نه کنایه از ملکیت چون باید ما لیس لک بکار می رفت و نه فقط صرفا کنایه از سلطنت داشتن بر مبیع و قدرت تسلیم آن چون علماء امامیه و عامه به این روایت استدلال کردند برای جایز نبودن بیع کسی که مال غیر را می فروشد به قصد این که بعدا از مالکش بخرد و تحویل مشتری بدهد. خصوصا زمینی که وکیل باشد این زمین را و لو از جانب خودش معامله کند.
پس کنایه از سلطنت تام و بالفعل است که تا مالک نباشد و مبیع تحت اختیارش نباشد و قدرت بر تسلیم نداشته باشد این سلطنت وجود ندارد.
محال بودن تکلیف به ممتنع
مضمون عقد نقل هر یک از عوضین از مالکش به طرف مقابلش است (حکم وضعی) و مضمون عقد مستلزم وجوب تسلیم است. در وجوب تسلیم لازم است مقدور باشد پس مضمون عقد لازم است مقدور باشد و الا تکلیف به ممتنع لازم می آید.
جواب: اگر بگویید لازمه عقد، وجوب قدرت بر تسلیم به صورت وجوب مطلق (چه تمکن قدرت بر تسلیم وجود داشته باشد چه وجود نداشته باشد)است ما این وجوب را منع می کنیم و می گوییم این وجوب از کجا آمده است؟ بلکه در مثل عبد آبق مع الضمیمه با وجود تعذر تسلیم بیع صحیح است.
و اگر بگویید لازمه عقد، وجوب قدرت بر تسلیم به صورت مطلق وجوب (وجوب فی الجمله) است می گوییم این وجوب منافاتی ندارد که وجوب قدرت بر تسلیم مشروط به تمکن و قدرت باشد.
اگر اعتراض شود که اصل عدم قید زدن مطلق هست و شما وجوب را مقید به تمکن کردید می گوییم:
اصاله الاطلاق (اصالت عدم تقید بیع) مانع می شود که وجوب تسلیم، وجوب مشروط باشد. پس هر دو ساقط می شود و مطلق، وجوب را می رساند.
نفع نبردن طرفین معامله
هدف از بیع نفع بردن بائع و مشتری است و با قدرت نداشتن بر تسلیم به هدف بیع نمی رسیم
جواب: هر نفع بردنی متوقف بر تسلیم نیست مثلا ممکن است بائع برای اینکه حقی برای مشتری بر علیه غاصب قرار دهد بیع را انجام دهد یا مشتری برای آزاد کردن عبد، عبد فراری را می خرد.
سفاهت لازم میآید
دادن ثمن در مقابل ثمنی که تسلیم آن مقدور نیست سفاهت است و سفاهت ممنوع است و استفاده از ثمن هم اکل مال به باطل است.
جواب: دادن مال کم در مقابل مال زیاد که احتمال به دست آمدن آن میرود سفاهت نیست.
- تلخیص مکاسب
- ۲۱۱۶