سایت رسمی عباد الرحمن

دلم میگیرد. هر گاهی مردمی را در غفلت و گناه میبینم دلم می گیرد. در سواحل شمال دلم میگیرد . وقتی از ماشینی صدای بلند موسیقی می آید دلم می گیرد.
دلم میگیرد از زنانی که با هزار رنگ و لعاب نگاه هرزه عده ای را به سمت خود می برند . از انسانهایی که جز لذت بردن از دنیا به چیزی فکر نمی کنند .
اینها خون کردن دل امام است . اینها رفتن به سمت آتش است. چرا نمی فهمیم؟ این آیه انگار شرح حال اوضاع است:
«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ».
«روز حساب مردم نزدیک شد و آنان همچنان به غفلت روی گردانند»
( الأنبیاء: ۱)
در میان جمعیت ذکر اللهم اغفر المومنین و المومنات را زمزمه میکنم. گاهی با خدا حرف میزنم تا خود را آرام کنم.

بعضی از خانم ها به خاطر گرمی هوا حجاب کامل نمیگیرند و حتی محجبه ها هم گاهی به این دلیل در حفظ حجاب خود دقت نمی کنند و مقید نمی شوند که حجابشان کنار نرود.
از این مطلب نباید غفلت کرد که رابطه ما با خداوند همانطور که خودش فرموده است مثل رابطه عبد و مولاست. عبد همی جز انجام فرمان مولا نباید داشته باشد و فرمان او باید تمام و کمال انجام شود.
داستان کوتاهی در حجاب همچون داستان کسانی که دستور جهاد پیامبر را اطاعت نکردند و گفتند :هوا گرم است در این گرما بیرون نروید. و خداوند در جواب آنها فرمود:
قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ
بگو: آتش دوزخ در حرارت و گرمی  ، بسیار سخت تر است ، اگر می فهمیدند .(81توبه) 
ما باید بدانیم که گرما دلیل و حجتی برای انجام ندادن تکالیف الهی نمیشود . خداوند برای تکالیف سخت اجر بیشتری قرار داده است و معصیت و نافرمانی را از کسی نمی پذیرد.

چرا صدای موسیقیت را زیاد می کنی؟ حالا که تو می خواهی حرام در گوش خود کنی همه باید حرام در گوششان برود؟ امر خداوند را نمیخواهی اطاعت کنی ، حقوق دیگران هم نمیدانی ؟ در هر کجای دنیا بروی مردم میدانند که نباید حقوق دیگران را پایمال کنند. بی دین ها هم اینها را رعایت می کنند.
بعضی نمیدانم خسته نمی شوند از اینهمه آهنگ گوش دادن؟! در خانه ، مدرسه، ماشین ، تفریح، کار وهمه جا صدای موسیقی در گوششان هست. به کجا می روی ؟ به خاطر اینها به دنیا آمدی؟

بنابر روایت ،عاشق کور و کر می شود و دیگر واقعیت و مصلحت را نمی بیند . در چنین شرایطی چه باید کرد؟
اگر دیگران هم موافق این ازدواج هستند و همه چیز متعارف و معمول هست با مشورت با مشاور متدین و افراد متدینی که صلاحیت مشورت دادن را دارند ازدواج اشکالی ندارد. البته به هیچ وجه نباید عجله کرد و باید مراسم خواستگاری و صحبت ها و تحقیقات همه کامل انجام شود و کمال احتیاط انجام شود.
ولی اگر دیگران او را از ازدواج منع می کنند یا این ازدواج متعارف و معمول نیست یا مشاور آن را به صلاح نمی داند یا هر مشکل دیگری به هیچ وجه نباید چشم پوشی شود، گر چه عاشق می گوید: من با این مشکلات کنار می آیم و انواع و اقسام توجیهات را انجام می دهد و حتی اگر هیچ توجیهی هم نداشته باشد میگوید: من نمیتوانم از او دل بکنم ، یا او یا هیچ کس.
چاره ای نیست باید از عشق غیر عقلایی چشم پوشی کرد و با رفتن به سراغ معشوق حقیقی دل را آرام کرد.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
مَن عَشِقَ و کَتَمَ و عَفَّ و صَبَرَ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ و أدخَلَهُ الجَنَّةَ. [۵]
هر که عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاکدامنی ورزد و صبوری کند، خداوند او را بیامرزد و به بهشت برد.(جلد ۷، صفحه ۴۱۵ - میزان الحکمه با ترجمه فارسی)
حتما مطالب مرتبط را در ادامه این مطلب بخوانید که در آنها اطلاعات خوبی قرار دادم. به وبلاگ پشم شیشه هم سر بزنید داستان زندگی یک عاشق است.

یکی از معیارهای ازدواج، اختلاف سنی زن و مرد هست . آمار نشان میدهد که هم سن بودن یا بزرگتر بودن زن احتمال طلاق را به طرز چشم گیری افزایش میدهد. پس باید هنگام ازدواج به این مسئله توجه داشت و بزرگتر بودن پسر ولو یک سال مدنظر گرفته شود.

البته این به این معنا نیست که اگر زن هم سن یا بزرگتر از مرد بود نباید با او ازدواج کرد. این مطلب فقط به این معناست که کمتر نبودن سن زن یک امتیاز منفی محسوب می شود که باید دقت بیشتری در این ازدواج انجام شود و فقط در صورتی که در معیار های دیگر اختلافی وجود ندارد باهم ازدواج کنند.

به نظر میرسد که آمار طلاق بالا در مواردی که مرد سن بیشتری ندارد به خاطر این است که این ازدواج ها بیشتر محصول عشق های اینترنتی و دانشگاهی و ... هستند، نه به روش سنتی ؛و دختران با سن بیشتر برای پسرها جذابتر هستند ولی در زندگی نمی توانند آنها را تحمل کنند. دخترانی که تحصیل کرده هستند و در زندگی مشترک علاقه به کار بیرون و ادامه تحصیل و بیرون از خانه بودن دارند به خلاف دخترانی که بیشتر گرایش به خانه داری و تربیت فرزند دارند.

مطالب مرتبط:

عشق و طلاق

زن و شوهر باید خواسته های خود را به صورت خواهشی و با احترام و محبت از یکدیگر بخواهند و از اهمیت خواسته های خود با همسرشان سخن بگویند. نه اینکه به او دستور بدهند و در صورت فراموش کردن یا انجام ندادن دستور ،همسرشان را با زبان و ... آزار و اذیت کنند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: 

مَن کانَ لَهُ امرَأةٌ تُؤذِیهِ لَم یَقبَلِ اللّهُ صلاتَها و لا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حتّی تُعِینَهُ و تُرضِیَهُ و إن صامَتِ الدَّهرَ......... و علی الرَّجُلِ مِثلُ ذلکَ الوِزْرِ و العَذابِ إذا کانَ لَها مُؤذِیا ظالِما. [1]

هر کسی زنی داشته باشد که وی را بیازارد، خداوند نه نماز آن زن را قبول کند و نه کار نیکش را، هر چند همه عمر روزه بگیرد تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد... مرد نیز اگر زن خود را بیازارد و به او ستم کند، همین گناه و عذاب را دارد.

آیا اگر مرد وظایف خود را انجام نداد زن حق دارد او را آزار و اذیت کند؟ برای مثال اگر مرد نفقه زن مثل خوراک و پوشاک و خانه و... را برای او فراهم نمی کند و در آن کاهلی می کند آیا زن حق دارد او را اذیت کند؟ جواب خیر است. زن باید مرد را با زبان خوش نصیحت کند و زن و شوهر باید بتوانند با هم حرف بزنند و مشکلات خود را حل کنند. هچنین مرد اگر زن بدون رضایت واجازه او به جایی می رود باید با زبان خوش و دلسوزانه او را نصیحت کند و از مفاسد و مصالحی که در نظر اوست با او صحبت کند و با صحبت کردن مشکلات خود را حل کنند . با عصبانیت و داد و بیداد و دعوا و بی احترامی فقط رابطه را خراب می کنیم و گناه را با گناه جواب داده ایم و هر دو طرف شامل حدیث می شوند.

--------------------

[1]: وسائل الشیعة: ۱۴/۱۱۶/۱.

بسیاری از ازدواج هایی که با یک عاشق شدن شروع می شود منجر به طلاق می شود. و آن بدون تو نمی توانم زندگی کنم ها تبدیل به دیگر با تو نمیتوانم زندگی کنم می شود.
در سال 92، نایب رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق بیان کرد که بر اساس نرم افزار جامعی که علت طلاق را ثبت می‌کند، در 6 ماهه اول سال، دلایل طلاق عبارت بوده است از نبودن تناسب میان دختر و پسر، تفاوت‌های اعتقادی، رعایت نکردن مسائل شرعی از سوی یکی از زوجین، عدم شناخت کافی از یکدیگر و مشکلات زناشویی![1]
چرا این عشق اینگونه از بین می رود؟
واقعیت این است که عشق های قبل از ازدواج باعث ندیدن عیب ها و شرایط و... می شود. عاشق هر عیب و مشکلی را می پذیرد . هر ایرادی را قبول می کند . هیچ چیز مهم نیست جز رسیدن به دختر مورد علاقه . عقل هیچ دخالتی در این انتخاب ندارد. امام علی علیه السلام می فرماید:
و مَن عَشِقَ شَیئا أعشی (أعمی) بَصَرَهُ و أمرَضَ قَلبَهُ، فَهُوَ یَنظُرُ بِعَینٍ غَیرِ صَحیحَةٍ، و یَسمَعُ بِاُذُنٍ غَیرِ سَمیعَةٍ... [2]
 هرکه شیفته چیزی شود آن چیز دیده اش را کور و دلش را بیمار گرداند؛ چنین کسی با دیده ای ناسالم می‌نگرد و با گوشی ناشنوا می‌شنود.
ولی بعد از مدتی که از ازدواج گذشت کم کم چشمانش باز می شود و عیب ها و مشکلات را می بیند و فشار زندگی و اختلاف ها و مشکلات کم کم زندگی را تلخ می کند . آنقدر تلخ که دیگر یه لحظه زندگی مشترک را ممکن نمی داند . و صحبت از طلاق به میان می آید.

برای اینکه انسانی به بالاترین کمال و سعادت ممکن برسد، لازم است پدری و مادری صالح داشته باشد و هر  کس از رسیدن یک انسان به کمال ممانعت کند گناه کار است . کسانی که می خواهد پدر و مادر شوند و مسئولیت تربیت یک انسان را به عهده بگیرد باید خود را اصلاح کنند و الا باید برای به انحراف کشیدن یک انسان از صراط مسقیم و ادرس اشتباهی دادن به او در قیامت جواب بدهند.
علاوه بر این که مرد باید خود را اصلاح کند زن نیز وظیفه دارد همسری با تقوا برای تربیت فرزندش انتخاب کند. امام باقر علیه السلام فرمودند:
یحفظ الاءطفال بصلاح آبائهم ؛ (1)
فرزندان خود را با پدران صالح حفظ کنید.
همچنین هیچ پدری حق ندارد دخترش را به انسان فاسق(اهل گناه و معصیت) بدهد.
من زوج کریمته من فاسق نزل علیه کل یوم اءلف لعنة (2)

هر کس دختر عزیز خود را به شخص فاسق و لاابالى تزویج کند، روزى هزار لعنت بر او نازل مى شود

منبع:
1) بحارالاءنوار، ج ۶۸، ص ۲۳۶.
2) الکافى، ج ۵، ص ۳۴۷.

عشق و محبت زن و شوهر به یکدیگر عشق واقعی که نه، ولی عشقی خدادادی است که زیاد بودن این دوست داشتن نشانه زیاد بودن ایمان شمرده شده است . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
کُلَّما ازدادَ العَبدُ إیمانا ازدادَ حُبّا للنِّساءِ. [1]
 هر چه ایمان بنده بیشتر شود، زن دوستی او فزونتر می‌شود. 

پس برای داشتن زندگی پر از عشق و محبت باید ایمان قوی داشت و الا کسانی که ایمان ضعیفی دارند نه چشم ها را پاک نگه داشتند تا محبت بیشتر شود نه گوش و نه دل را. بلکه چشم چرانی ها و شنیدن صدای نامحرم و آلوده کردن دل ،محبت را روز به روز کمتر می کند و انسان را به سمت هوس بازی و تنوع طلبی سوغ می دهد.
خداوند در آیه 21 سوره روم صحبت از این عشق و علاقه به میان آورده است و می فرماید:
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند! [2]
او می فرماید این دوست داشتن و آرامش بین زن و شوهر را من بین شما قرار دادم. و اینها از آیات و نشانه های من برای اهل تفکر است.
البته آرامش بین زن و شوهر آرامش جسمی و روانی است و آرامش قلبی تنها با یاد خدا حاصل می شود چون الا بذکر الله تطمئن القلوب (قلب ها فقط با یاد خدا ارامش می یابد.) و دوست داشتن هم مخصوص به فردی خاص نیست و اینطور نیست که هر فردی برای فردی دیگر ساخته شده باشد بلکه دوست داشتن و علاقه بین جنس مرد و زن قرار داده شده است. و اگر اختلافات و رزایل اخلاقی و ضعف ایمان و... آن را تحت تاثیر قرار ندهد ،این محبت و علاقه ضامن بقای زندگی با عشق و آرامش است.

دو نوع عشق وجود دارد: عشق قبل از ازدواج و عشق بعد از ازدواج. در روایات بسیار از عشق و علاقه بعد از ازدواج مدح شده است و آن را نشانه زیاد بودن ایمان دانسته اند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
کُلَّما ازدادَ العَبدُ إیمانا ازدادَ حُبّا للنِّساءِ. [1]
هر چه ایمان بنده بیشتر شود، زن دوستی او فزونتر می‌شود.
و امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند:
مِن أخلاقِ الأنبیاءِ صلّی اللّهُ علَیهِم حُبُّ النِّساءِ. [2]
از اخلاق پیامبران که درود خدا بر آنان باد، زن دوستی است.
ولی عشق قبل از ازدواج، امر نادرست و اشتباهی شمرده شده است که هجران از عقوبت های آن است (3) و زمانی که از امام صادق علیه السلام در مورد عشق سوال می شد می فرمودند:
قُلوبٌ خَلَت من ذِکرِ اللّهِ فأذاقَها اللّهُ حُبَّ غَیرِهِ. [4]
دلهایی از یاد خدا تهی می‌گردد و خداوند محبت غیر خود را به آنها می‌چشاند.