- يكشنبه ۲۵ تیر ۹۶
- ۱۵:۱۵
مثل از ماست که بر ماست مثلی است که در عرف نتیجه اعمال خوب و بد انسان در دنیا را با این مثل بیان می کنند در حقیقت این سنت خداوند است که اگر انسانها خوب باشند خداوند رحمت و نعمت های خود را به آنها می رساند و اگر مشغول گناه و معصیت شوند در واقع به خود ظلم کردند و نعمت ها و رحمت الهی را از خود دور کرده اند. قرآن کریم می فرماید:
" إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها".
اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی میکنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خود میکنید.
بنابراین علاوه بر قانون طبیعت، قانونی فوق آن وجود دارد که نزول باران پر برکت و افزایش نعمت یا وجود باران سیل آسا و از بین رفتن همه چیز و حوادث طبیعی و نیامدن باران و کم شدن دیگر نعمت های الهی بستگی به آن دارد.
در آیات قبل از این آیه خداوند داستان یهود را مطرح می کند و اینکه آنها هر بار بر روی زمین فساد و برتری طلبی می کردند خداوند ، آنها را ذلیلشان کرد و دشمنشان را بر آنها مسلط کرد و هر زمانی که فساد و برتری طلبی خود را کنار گذاشتند آنها را با اموال و فرزندان و زیاد شدن تعدادشان یاری کرد و دو بار این اتفاق افتاد. در آیه بعد می فرماید:
عَسَی رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا (۸)
امید است پروردگارتان به شما رحم کند! هرگاه برگردید، ما هم بازمی گردیم...
یعنی این یک سنت است و هر زمان که دوباره خود را اصلاح کنید و دست از فساد و برتری طلبی بردارید ما هم رحمت و برکت خود را برای شما بر می گردانیم.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این آیه را اینگونه توضیح می دهد:
" لام" در" لانفسکم" و همچنین در" فلها" لام اختصاص است یعنى: هر یک
از احسان و اسائه شما مختص به خود شما است، بدون این که به دیگران چیزى از آن بچسبد، و این خود سنت جاریه خداست که اثر و تبعه عمل هر کسى را- چه خوب و چه بد- به خود او برمى گرداند، بنا بر این آیه مورد بحث، در معناى آیه: " تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ" «۱» مى باشد.
پس آیه، در مقام بیان این معنا است که اثر هر عمل- چه خوب و چه بد- به صاحبش برمى گردد، نه اینکه بخواهد این معنا را برساند که کار نیک به نفع صاحبش و کار زشت به ضرر او تمام مى شود...
و چه بسا که به گفته ما که گفتیم لام، لام اختصاص است اشکال شود به اینکه واقع مطلب خلاف آنست، زیرا که بسیار مى بینیم که اثر احسان به خود احسان کننده برنگشته بلکه عاید غیر او مى شود و یا اثر گناه و بدى به خود بدکار نرسیده و عاید غیر او مى شود.
____________________________________ ______________
(۱) آن گروه پیشین از پیغمبران و امتان همه درگذشتند، هر چه کردند براى خود کردند و شما نیز هر چه کنید به سود خویش کنید. سوره بقره، آیه ۱۴۱.
ولى جوابش روشن است، و آن این است که صاحب این اشکال غفلت ورزیده از اینکه قرآن کریم چه نظرى نسبت به آثار اعمال دارد و اینکه اثر هر عملى به عاملش بر مى گردد مربوط به آثار اخروى اعمال است که به هیچ وجه به غیر صاحب عمل ربطى ندارد، و در این باره فرموده است: " مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ" «۱».
و اما آثار دنیوى اعمال چنان نیست که به غیر فاعل نرسد بلکه در صورتى که خدا بخواهد به عنوان انعام و یا عذاب و یا امتحان اثر عمل شخصى را به شخص دیگر نیز مى رساند بنا بر این اینطور نیست که هر فاعلى بتواند به طور دائم اثر فعل خود را به دیگرى برساند، مگر همان احیانا که گفتیم مشیت خدا بر آن تعلق گرفته باشد، و اما خود فاعل اثر فعلش دائما و بدون هیچ تخلفى به خودش برمى گردد.
بنا بر این نیکوکار سهمى از عمل نیک و بدکار سهمى از عمل بد خود دارد، هم چنان که فرمود: " فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ" «۲».
پس اثر فعل از فاعلش جدا نمى شود، و بطور دائم به غیر او نمى رسد.