نا گهان صدایی در مسجد صدایی به گوش رسید: فزت و رب الکعبه . قسم به خدای کعبه رستگار شدم. چون تشنه ای که به آب می رسد. مدت ها بود که مولای متقیان در انتظار شهادت بود . و بالاخره انتظارش به پایان رسید . شهادتی در بهترین شب ها و در بهترین حالات و بهترین مکان ها .
آوای دل ، وِرد زبان ، یک واژه است آنهم علی
روحِ اذان ، آرامِ جان ، آقای خوبیها علی
با ذکر نامش هم خدا ، سازَد بهشت را خانه ات
پس تا توانی تو بخوان ، نام مُسَمّای علی
دل را ز دنیا میکَنی ، آن را به یکتا میدهی
ایمن ز بدها می شوی ، با بردنِ نام علی
راه نشانت می دهد ، دنیا به کامت می کند
از تو شفاعت می کند ، محشر بُوَد با تو؛ علی
عشق علی دارم به سر ، نام علی دارم به لب
مهر علی دارم به دل ، سلطان جنت یا علی
جان را فدایت میکنم ، ای مُقتَدای عالَمِین
ای نور چشم مصطفی ، عالِم به عالَم یا علی