- جمعه ۲۰ اسفند ۹۵
- ۱۵:۲۰
واحد دارای تقسیمات زیادی است که این تقسیمات را می توانید در تصویر ببینید. واحد ابتدا تقسیم می شود به واحد حقیقی و غیر حقیقی.
واحد حقیقی: چیزی است که واسطه در عروض ندارد و اسناد آن به وحدت اسناد حقیقی باشد؛ مانند یک کتاب، یک قلم، یک انسان.
واحد غیر حقیقی: چیزی است که خودش لذاته متصف به وحدت نمی شود بلکه نیاز به واسطه در عروض دارد؛ مثلا اسب و انسان که به واسطه عرض جنس آن(حیوانیت) می توان واحد دانست.
واحد حقیقی:
الوحده الحقه: واحد و وحدت یک چیز است (موصوف و صفت یکی است). وحدتی که غیر از وجود چیزی ندارد و صرف الوجود است.
الواحد غیر الحق: ذات متصف به وحدت است. موصوف چیزی هست و وصف چیزی دیگر. مثل انسان که ذات متصف به وحدت است.
وحدت غیر حقه:
الواحد بالخصوص (الواحد بالعدد): واحدی که قابلیت صدق بر کثرات را ندارد و فقط یک چیز خاص است و با تکرار آن عدد ساخته می شود. مثل زید که اگر دو زید داشته باشیم عدد دو ساخته می شود.
الواحد بالعموم: واحدی که گسترده است و قابلیت صدق بر کثرات را دارد. مثل انسان که بر زید و عمر و... صدق می کند.
الواحد بالخصوص:
ذات موصوف با قطع نظر از وصف وحدت، قابل انقسام نیست. مثل نقطه که نه طول دارد، نه عرض دارد، نه ارتفاع و قابل انقسام نیست.
ذات موصوف با قطع نظر از وصف وحدت، قابل انقسام است.
ذات موصوف به وحدت قابل انقسام نیست:
خود مفهوم وحدت است.
غیر مفهوم وحدت می باشد.
غیر مفهوم وحدت:
قابل اشاره حسی است مانند نقطه
غیر قابل اشاره حسی است مانند مجرد
غیر قابل اشاره حسی است مانند مجرد:
نوعی تعلق به ماده دارد، مانند نفس
هیچ نحوه تعلقی به ماده ندارد، مانند عقل
ذات موصوف به وحدت قابل انقسام هست:
ذاتا قابل انقسام است، مانند مقدار واحد و تمام کمیات
بالعرض قابل انقسام است مانند، جسم طبیعی
واحد عمومی:
واحد به عموم سعی، مانند وجود منبسط
واحد به عموم مفهومی
واحد به عموم مفهومی:
واحد نوعی، مانند انسان
واحد جنسی مانند حیوان
واحد عرضی، مانند رونده
واحد غیر حقیقی:
وحدت در معنای نوع: تماثل
وحدت در معنای جنس: تجانس
وحدت در معنای کیف: تشابه
وحدت در معنای کم: تساوی
وحدت در معنای وضع: توازی
وحدت در معنای نسبت: تناسب
منابع:
جلسه درس استاد فیاضی
ترجمه و شرح بدایه الحکمه دکتر علی شیروانی
- ۱۹۳۲